عاشقانه |
عاشقانه |
روا بود که چنین بی حساب دل ببری
توانگران را عیبی نباشد اَر وقتی
به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز
کسی نماند که بر درد من نبخشاید
هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی
به دود آتش ماخولیا دماغ بسوخت
به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید
به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست
نظرات شما عزیزان:
|
آریس پیکس - رستوران - گویا آی تی - تک تمپ - مکس گراف | ایران موزه - گرافیک - وبلاگ