عاشقانه |
عاشقانه |
و بنگ بر وزن ننگ اندر لغت سياه عنصري را گويند كه از بوته شاهدانه
نظرات شما عزیزان:
تحصيل كنند ودر گليمش بپرورانند و سوده ان بر آلات دخانيه نهند و آتش كنند
و دود آن به ريتين فرستند و جلسات در خلسات به سر آرند. مولانا مقامرالعشاير
تخته باز بنگي ميفرمايد:
سبز شد،پر غنچه شد، پر برگ شد ،پر بار شد
سال پيشين كاشتم اندر سرا شهدانه اي
زرد شد، پژمرده شد،افسرده شد بيمار شد
نرم نرمك ريخت گلبرگش زباد مهرگان
نرم شد،خوشبوي شد ،چون طبله عطار شد
چيدم از گلدان و خوش پروردمش اندار گليم
كله ام سنگين شد و چشمم ز مستي تار شد
بر سر قليان نهادم پك زدم بيخود شدم
گنده شد پف كرد خم شد خمره خمار شد
پيش چشمم كوزه قليان بطرزي بس شگفت
دنبه شد پر پشم شد پر گوشت شد پروار شد
دامن پر چين يارم از عقب بي انتظار
موش شد خرگوش شد قورباغه شد كفتار شد
جلد عينك نرم نرمك بر جهيد از جاي خويش
تركه شد تير بنا شد كنده اشجار شد
چوب كبريتي كه دستم بود از بهر خلال
شيخ شد عمامه سر شد صاحب دستار شد
بي بي پاسور با صد ناز و چشمك جان گرفت
مرد شد پر شد سبيلش مخلص سركار شد
دخترم آمد كه تا آتش به آتشدان كند
هر كه بنگي گشت چون من روزگارش زار شد....
هيچ كافر اندر ان حالت كه من بودم مباد
|
آریس پیکس - رستوران - گویا آی تی - تک تمپ - مکس گراف | ایران موزه - گرافیک - وبلاگ