عاشقانه |
عاشقانه |
دلم می خواهد که بنویسد٫اما زبانم نمی گذارد٫یا بهتر است که بگویم دل و
زبان حرفشان یکی است.ولی زبان کمرو است٫اما این دل و عقل اند که با هم در جنگ و جدال هستند٫دل می گوید آری و عقل جواب سردی می دهد و می گوید.نه!ولی دل٫دل است.اما این عقل است که صاحب دل است ٫ دل است که عاشق می شود٫عقل که تصمیم می گیرد.دل می گوید اجازه ما نیز دست عقل است٫با اجازهٴ عقل٫آری٫روزگار و سرنوشت می گویند مبارک است.عقل می گوید چه چیز مبارک است؟سرنوشت می گوید:مردانگی تورا!عقل می گوید:اگر من مرد بودم به خواستهٴ دل عمل نمی کردم.
نظرات شما عزیزان:
|
آریس پیکس - رستوران - گویا آی تی - تک تمپ - مکس گراف | ایران موزه - گرافیک - وبلاگ